آیا عصمت پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) خدادادی محض است یا این كه اكتسابی و بر اساس لیاقت و امتحان می باشد؟
بدون شك عصمت پیامبران و ائمه (علیهم السلام)، اكتسابی و بر اساس لیاقت و امتحان است ؛ زیرا اگر خدادادی محض باشد ، هیچ ارزشی ندارد و فضیلیت محسوب نمیشود.
نكتۀ اساسی در بحث عصمت این است كه باید دید منشأ عصمت در معصومین چیست؟
بنابر اعتقاد شیعیان كه با دلایل محكم و قاطع قابل اثبات است ، منشأ عصمت معصومین علم قطعی ، شهودی و وجدانی به حقایق امور و عواقب اعمال است ؛ به طوری كه سبب میشود ارادۀ انسان قوی و در نفس او قوه ای ایجاد شود كه او را از انجام گناه و لغزش محافظت میكند .
این علم ، علمی است كه دارندۀ آن صاحب چشم بصیرتی میشود كه عواقب، آثار و لوازم گناه و ترك واجبات را در دنیا و آخرت با تمام وجود لمس میكند و از انسان موجودی میسازد كه در تمام عمرش حتی به اندازۀ زرهای با دستورات پروردگارش مخالفت نمیكند و حتی فكر انجام معصیت و یا ترك واجب در مخیلۀ او نمیگنجد.
این مسأله حتی در برخی موارد برای سایر انسانها نیز اتفاق میافتد؛ مثلاً انسانی كه میداند در داخل این ظرف زهر خطرناكی است، هرگز از آن نخواهد نوشید و حتی فكر خوردن آن را نیز نخواهد كرد؛ زیرا انسان به كشنده بودن زهر علم قطعی دارد و این علم باعث میشود كه انسانها در تمام عمرشان حتی یك بار مرتكب آن نشوند؛ با این كه هر انسانی مختار است و هر وقت كه اراده كند میتواند با خوردن خودكشی كند؛ چنانچه هستند انسانهای ضعیف النفسی كه حتی با دانستن كشنده بودن زهر، با خوردن آن خود کشی می کنند.
و یا مثلاً هر انسان عاقل ، آگاه و آبرو داری كه در جامعه دارای منصب و مقام رفیعی است ، هرگز اتفاق نمیافتد كه بدون لباس و لخت و عریان در ملأ عام ظاهر شود ؛ با این كه در انجام آن کاملا مختار است ؛ اما چون به عواقب آن آگاه است ، حتی انجام آن را تصور نمیكند .
و یا مثلاً مادری که فرزندی شیرخواری دارد ، هر گز تصور این را نمی کند که چاقو بردارد و سر فرزند خودش را ببرد ؛ با این که این عمل از اعمال اختیاری مادر است ؛ اما علم این شیر خوار فرزند او است و علاقه شدیدی به او مانع این می شود که حتی این فکر پلید را از سر بگذراند .
معصومین (علیهم السلام) از طرفی علم قطعی به عواقب گناه دارند و از طرف دیگر ذات خداوند را به حقیقت شناخته اند و می دانند که با انجام معصیت ، از دستور چه کسی سر پیچی خواهند کرد ؛ لذا در تمام طول عمرشان حتی فکر گناه را هم نمی کنند ؛ با این که در انجام آن قدرت کامل دارند .
مرحوم شیخ مفید رحمت الله علیه در این باره می فرماید :
العصمة لطف یفعله الله تعالى بالمكلف بحیث یمتنع منه وقوع المعصیة وترك الطاعة مع قدرته علیهما
عصمت ، لطفی از جانب خداوند كه شامل حال مكلف میشود و او را از وقوع در معصیت و ترك اطاعت باز میدارد ؛ با این كه آن شخص قادر به انجام آن دو است .(النكت الإعتقادیة - الشیخ المفید - ص 37 )
برای اثبات این علم برای معصومین (علیهم السلام) دلایل فراوانی وجود دارد ؛ از جمله دربارۀ حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) میفرماید:
وَعَلَّمَ آَدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (البقره / 31)
دربارۀ حضرت داود و سلیمان (علی نبینا و آله و علیهما السلام) میفرماید:
وَ لَقَدْ آَتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى كَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ . وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِنْ كُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ (النمل / 15_ 16)
و نیز میفرماید :
عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا . إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ (الجن / 26_ 27)
دربارۀ حضرت یوسف (علی نبینا و آله و علیه السلام) میفرماید:
وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آَتَیْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ . وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ . وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ(یوسف / 22_23)
و باز دربارۀ حضرت یوسف (علی نبینا و آله و علیه السلام) میفرماید:
وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی كَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَكُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَ (یوسف / 33)
همچنین از زبان حضرت یعقوب (علی نبینا و آله و علیه السلام) وقتی كه فرزندانش وی را به خاطر گریه بر حضرت یوسف ملامت میكردند ، میفرماید:
قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (یوسف / 86)
و دربارۀ حضرت لوط (علی نبینا و آله و علیه السلام) میفرماید :
وَلُوطًا آَتَیْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْقَرْیَةِ الَّتِی كَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ . (الأنبیاء / 74)
و دربارۀ رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
َلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ (البقره / 120)
وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِینَ (البقره / 145)
این علم الهی خاص ، لطفی است كه خداوند به بندگان برگزیدۀ خودش عطا كرده و سبب و منشأ ایجاد ملكۀ تقوی تا عالیترین درجۀ آن ؛ یعنی عصمت شده است . مثلاً در بارۀ حضرت یوسف (علیه السلام) همین علم باعث شد كه مرتكب فاحشه نشود ؛ با این كه كاملاً در انجام آن مختار بوده است.
در نتیجه ، عصمت امری است اكتسابی ؛ اما منشأ آن علمی است كه خداوند به آنها لطف كرده است.
برگرفته از: موسسه تحقیقاتی ولی عصر (عج)