پاسخ به شبهه توسل (بخش سوم)
تمسک به آیه ان الذین تدعون...
پنجمین دلیل سلفیها چون ابنتیمیه، ابن عبدالوهاب و سید محمد رشید رضا بر عدم جواز توسل به پیامبر بعد از مرگ، آیه 194 سوره اعراف است:
«و ان الذین تدعون من دون الله عباد امثالکم»
«و کسانی را که به جای خدا به دعا میخوانید بندگانی مانند شما هستند.»
نقد و بررسی
همه مفسران این آیه را دربارهی مشرکان و بت پرستانی میدانند که بتها را در خلق و ادارهی امور جهان شریک خداوند میپنداشتند و آنها را مورد پرستش قرار میدادند.
و این عمل مربوط به کسانی است که پیامبران را هرگز شریک خدا در خلق و ادارهی جهان ندانسته و آنان را نمیپرستند، بلکه روزی چند نوبت شهادت میدهند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بنده و فرستادهی اوست: «اشهد ان محمدا عبده و رسوله»، و چون پیامبر رحمت (ص) مستجاب الدعوة است، از او میخواهیم که برای ما دعا و شفاعت کند.
تمسک به آیه ما نعبدهم الا لیقربونا
استاد بن باز مفتی عربستان در جواب آیت الله واعظ زاده میگوید: بت پرستان نیز به یکتایی خدا شهادت میدادند اما بتان را عبادت میکردند و میگفتند:
ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفا (ما اینان را عبادت نمیکنیم جز برای اینکه به خدا تقرب جوییم). و این نظیر کار کسانی است که برای تقرب به خدا به اصحاب قبور متوسل میشوند [42] .
نقد و بررسی
علامه طباطبایی از این سخن پاسخ میدهند که به نص کتب ادیان و مذاهب و شهادت بت پرستانی که صدها میلیون در چین، هند و ژاپن زندگی میکنند، کیش بت پرستی بر این اساس است که میگویند: آفرینش عالم و حتی خدایانی که میپرستند از آن خدای تعالی است ولی چون قابل درک ما نیست ناگزیریم و برخی از بندگان مقرب او را پرستش کنیم مانند ملائکه و جن و پاکان تا آنان ما را به خدا نزدیکتر کرده پیش او برای ما شفاعت کنند.
از نظر آنان ملائکه مانند بنایی هستند که صاحب منزل، ساختمان منزلی را به او واگذار کرده است و شفاعت به منزله خواست بنا است.
اما در قرآن کریم توسل به انبیاء به نحو واسطه - نه به طور استقلال - شرک معرفی نشده و نکوهش مشرکین نه از جهت شفاعت بلکه از جهت عبادت غیر خدا است [43] .
تمسک به آیه «یقولون هولاء شفاؤنا»
استاد ابنباز در پاسخ آیت الله واعظ زاده به این آیه بر عدم جواز توسل تمسک میجوید: و یعبدون من دون الله ما لا یضرهم و لا ینفعهم و یقولون هولاء شفعاؤنا عندالله... [44] .
و عبادت می کنند غیر خدا را چیزهایی که نه به آنان زیان میرساند و نه سود و میگویند اینان شیعیان ما نزد خداوند هستند.
نقد و بررسی
اولا، این آیه ربطی به مسلمانانی که جز خدا کسی را عبادت نمیکنند، ندارد؛ ثانیا همان طور که گفته شد، خواندن پیامبر به منظور عبادت نیست، بلکه برای درخواست دعا و شفاعت است.
ثانیا، منطبق کردن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به «ما لا یضرهم و لا ینفعهم» نیز جای بسی تعجب است، در صورتی که اطاعت از پیامبر برای مسلمانان سودمند و عصیان وی در هر زمان قبل از وفات و چه بعد از وفات زیانبخش است، همچنان که دعا و شفاعت آنان برای کسانی که صلاحیت شفاعت داشته باشند هم در دنیا و هم در آخرت به اتفاق همگان موثر است.
رابعا، قیاس کردن گفتهی مسلمانان که پیامبران شفیعان ما هستند به گفتهی مشرکین و بت پرستان که میگفتند: هؤلاء شفعاءنا عندالله، قیاس مع الفارق است؛ زیرا که خداوند صریحا بیان میدارد که اینان در ادعایشان دروغ میگویند:
والذین اتخذوا من دونه اولیاء ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی، ان الله یحکم بینهم فی ما هم یختلفون، ان الله لا یهدی من هو کاذب کفار [45] و کسانی که به جای او سرورانی به پرستش میگیرند و / میگویند / آنان را فقط برای این میپرستیم که ما را به خدا نزدیک گردانند، بیگمان خداوند در آنچه اینان در آن اختلاف دارند، در میانشان حکم خواهد کرد، مسلما خداوند کسی را که دروغگوی کافر است، هدایت نمیکند.
آری اینان دروغ میگویند نه خدا را میشناسند و نه برای خدا سجده میکنند و نه به خدا ایمان دارند:
و اذا قیل لهم اسجدو للرحمن قالوا و ما الرحمن؟ انسجد لما تأمرنا وزادهم نفورا [46] .
افزون بر این که آنان شفیعان را میپرستیدند و مسلمانان هرگز شفیعان را نمیپرستند.
عدم دلیل بر توسل به میت
هشتمین دلیل سلفیها اینست که توسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در زمان حیات بنابر دلایلی میپذیریم اما بعد از مرگ بعلت فقدان دلیل نمیپذیریم [47] .
نقد و بررسی
از نظر دکتر رمضان بوطی عالم و استاد دانشگاه دمشق توسل به پیامبر (ص) و به آثار وی جایز است، و هیچ فرقی نمیکند در زمان حیات آن حضرت باشد یا بعد از وفات؛ زیرا که آثار پیامبر مطلقا متصف به حیات نیست خواه تبرک و توسل به آثار آن حضرت در حیاتش باشد یا بعد از رحلتش، همچنان که در صحیح بخاری در باب موی پیامبر خدا (ص) ثابت شده است.
آیا مگر پیامبر زنده داری تأثیر ذاتی در اشیاء است تا بحث کنیم که این تأثیر همچنان بعد از وفات ادامه دارد یا نه؟ مسلما هیچ مسلمانی نمیتواند، تأثیر ذاتی در اشیاء را به غیرخدای یکتا نسبت دهد و کسی که خلاف آن را اعتقاد داشته باشد به اجماع مسلمانان کافر است. بنابراین مناط تبرک و توسل به پیامبر و آثارش نسبت به تأثیر به ذات وی نیست بلکه بدان جهت است که او برترین خلایق در نزد خدا، و رحمتی است از سوی خدا به بندگان، پس توسل به او وسیلهایست برای تقرب به خدا و رحمت بزرگ خدا نسبت به خلق، و اصحاب با این معنی به آثار پیامبر توسل میجستند، و مستحب است طلب شفاعت توسل اهل تقوی و اهل بیت نبوت.
برای طلب باران و غیره و این چیزی است که جمهور ائمه فقها مانند شوکانی و ابنقدامة حنبلی و صنعانی و غیره بر آن اجماع دارند. و فرق گذاشن بعد از این میان حیات و مرگ پیامبر خلطی است عجیب و غریب» [48] . زیرا همان طور که استاد حسن بن علی السقاف مینویسد، شرک، شرک است خواه در دنیا باشد یا در آخرت خواه کسی که بوسیلهی وی به خدا توسل می جویند زنده باشد یا مرده، و عمومات جواز توسل به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) کافی است که هم قبل از وفات و هم بعد از وفات و هم آخرت را شامل شود [49] .
توسل به مرده خطاب به معدوم است
محمد ابن عبدالوهاب میگوید: توسل به فرد زنده اشکال ندارد؛ اما توسل به مرده، خطاب به معدوم است و کاری لغو و زشت و مذموم.
نقد و بررسی
1 - این سخن مخالف با صریح قرآن است که میفرماید: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون [50] .
کشته شدگان راه حق را مرده نپندارید که اینان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.
2 - مخالف سخن پیامبر اکرم است که بنا به روایت صحیح بخاری و صحیح مسلم و سایر صحاح «در کنار چاه بدر ایستادند و با آیهی 46 سورهی اعراف کشته شدگان را مخاطب قرار دادند و با مردگان سخن گفتند، بعضیها ایراد گرفتند که پیغمبر با مردگان سخن میگوید، حضرت فرمودند: شما شنواتر از آنان نیستید» [51] .
3 - و مقایر با گفته دانشمندان اسلامی مانند غزالی شافعی است که در کتاب احیاء مینویسد: «برخی از مردم مرگ را نیستی و عدم میپندارند و کسانی بر این عقیدهاند که بیدین و منکر خدا و آخرت هستند» [52] .
حافظ نووی در المجموع «شرح المهذب» مینویسد به هنگام وقوف در کنار قبر انبیاء بخصوص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مستحب است که از آنان بخواهد که دعا کنند پیش خدا که حاجاتشان را برآورده کند. زیرا آنان احیاء عند ربهم.
شیخ خلیل احمد سهارنپوری فتوای خود و 75 نفر از علمای کشورهای اسلامی را در این باره چنین در کتابش آورده است. از نظر ما آن حضرت (ص) در مرقد مطهرش زنده و حیاتش مشابه حیات دنیوی است. بدون آن که مکلف باشد، چنان که علامه سیوطی در کتابش، «انباء الاذکیاء به حیوة الانبیاء»، تصریح فرموده که شیخ تقی الدین سبکی گفته است دلیل بر حیات انبیا و شهدا در قبرهایشان نماز خواندن حضرت موسی (علیه السلام) در قبرش میباشد (چنان که در حدیث وارد شده است).
در این باره شیخ شمس الاسلام محمد قاسم کتابچهای مستقل نگاشته به نام، آب حیات [53] .
4 - این که ابن عبدالوهاب در پاسخ شیخ جعفر نجفی میگوید، استعانت از مرده کاری لغو و بیهوده است، باید گفت در این صورت چگونه شرک است؟ زیرا بین لغو بودن و شرک بودن هیچ گونه رابطهی الزامی نیست، و اگر توسل از مخلوق شرک باشد، در این صورت فرق بین توسل به زنده و توسل به مرده از کجا ناشی میشود؟ [54] .
5 - حتی با سخن خود ابن عبدالوهاب مغایر است: زیرا همان طور که نقل کردیم وی معتقد بود که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در قبرش زنده است و زندگانی برزخی او از زندگانی برزخی شهدا عالیتر است و صدای درودگویان را میشنود [55] .
6 - فریدو جدی در دائرة المعارف خود مینویسد: «پروردگار متعال در عصر ما دو دریچه از علم به روی ما برگشوده و دلایل این دو برای اثبات این که انسان دارای روحی است که میتواند بدون احتیاج به بدن به زندگی و فعالیت مستقل بپردازد کاملا قانع کننده و بیاشکال میباشد» [56] .
از قرن نوزدهم علم اسپری تیسم(emsitripS)یا مخابره با ارواح پس از یک سلسله مطالعات و آزمایشهای دقیق توسط بزرگترین محققان جهان به حقیقت آن پی برده شد و در امریکا و اروپا احضار روح وارد دنیای علم گردید [57] .
از معلومات و حقایقی که از ناحیه ارواح در جلسات احضار روح برای دانشمندان کشف و مشاهده شد. میتوان نتیجه گرفت که مسلما انسان در ماورای این بدن دارای روحی مستقل است که با مرگ از بین نمیرود و ارتباط ارواح مردگان با ساکنین زمین بهترین دلیل بر استقلال و بقای روح و توانمندی بیشتر آنها بر بسیاری از کارها به اذن خداوند است [58] .
ارواج خجسته و پرهیزگار که از قفس دنیا آزاد گشتهاند احساس و ادراکاتشان فزونی یافته و در مسیر صعودی خود مرز و انتهای محدود زمان و مکان نداشته با کمال سهولت به اعماق آسمانها و در دل دریاها راه یابند و آنها را با همان عظمت و شکوه مشاهده کنند.
سد ذرایع
سد ذرایع، جمع ذریعه وسیلهای که رساننده به چیزی است، به عنوان مثال حج مقصدی واجب و سفر وسیله بسوی آن است و ربا مقصدی حرام و معاملهی مدت دار ذریعه و وسیلهای برای آن علمای اصولی میگویند وسیلهای که آدمی را به مقصد حرام میکشاند باید سد شود. در مسألهی توسل نیز بعضی از علمای وهابی میگویند چون توسل و تبرک، عوام را به شرک میکشاند باید جلوی آن را سد کرد و این را «سد ذریعه» مینامند.
بعضی از علمای وهابی مانند دکتر محمد بن سعد سویعر معاون شیخ عبدالعزیز بن بن باز میگویند توسل و تبرک برای علمای دین که جوهر دین را میفهمند جایز است، اما برای مردم عوام ممنوع است زیرا که آنان به شرک روی میآورند و به تدریج معتقد به تأثیر ذاتی پیامبر و اولیا و آثار آنان در رفع حاجات و دفع مضرات میشوند، بنابراین واجب است آنان را از توسل و تبرک به عنوان سد ذرایع منع کرد.
نقد و بررسی
پاسخ آیتالله واعظ زاده خراسانی، دبیر کل مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی، این است که: وقتی جواز یا استحباب عملی به دلیل قطعی ثابت شد، جایز نیست از ترس جهال که مبادا به آن رنگ شرک دهند، آن را به طور مطلق منع کرد. والا سزاوار بود که خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به عنوان سد ذریعة مردم را از تبرک به آثارشان و یا از زیارت قبور و دست کشیدن به حجرالاسود منع کنند؛ بلکه راه سنجیده برای سد ذرایع مراقبت علمای دین است [59]