این مشاور آدم بسیار مزخرف و بی وجدانی بوده است.
سخن گفتن ومعاشرت با نامحرم بایدبرای رفع ضرورت باشد واضافه بر آن می تواند زمینه گناه را فراهم نماید .
-اما برای آلوده نشدن به گناه :
پرهیز از ارتباط غیر ضروری با نامحرم و یا درصورت لزوم جداشدن وازدواج مجدد است.
ازدواج موقت در صورتی جایز است که پس از طلاق ونگه داشتن عده باشد[1]
2. سخن گفتن این خانم با مردان بیگانه نه تنها باعث رفع نیاز جنسی اش نمی شود بلکه آنرا تشدید می کند و ممکن است موجب رفتارهای غیر منطقی و غیر عاقلانه گردد .
این زن اگر می تواند باید خود را کنترل کند وگرنه باید از شوهرش جدا شده و با رعایت شرایط شرعی ازدواج مجدد نماید .
3.مسائل 3و4 مورد اتفاق فقهاست ازدواج زن شوهر دار زناست و فتوایی مبنی بر اجازه ازدواج برای زن شوهر دار سراغ نداریم .
نكته:
با توجه به پاسخهای بالا باید بگوییم كه وقتی مردی با خانم عقد بسته اند یعنی تعهد بسته اند كه در زندگی در كنار هم باشند و به هم دیگر خیانت نكنند و خارج از شرع ارتباطی نداشته باشند. اگر به هر دلیلی این امور رعایت نشود غیر از این كه خارج از حدود الهی رفته اند بر تعهد خود با همسر هم پایبند نبوده اند.
وقتی زنی به دلیل مشكلات زناشویی شوهر ارضا نمی شود باید بررسی كند ببیند مشكل از كدام نوع است آیا با درمان های روان شناختی و دارویی قابل رفع هستند یا درمان ندارد.
1- اگر از نوع اول بود باید مرد را تشویق كند تا پیگیر درمان باشد و اگر مرد حیایی دارد آگاه شود كه حیای او بی جا است. برخی خجالت می كشند از متخصص كمك بگیرند این به دلیل آن است كه گمان می كنند آنها تنها این مشكل را دارند و یا پزشك او را مسخره می كند و یا بیماریش را غیر عادی تلقی می كند در حالی كه مشاور و پزشك برایش این مسائل عادی است.
2- اگر از نوع دوم است. زن اگر مردش را دوست دارد و از سویی هم می تواند خودش را كنترل كند و به گناه نیفتد این كار به عهده او گذاشته شده كه خودش تصمیم بگیرد ولی اگر نمی تواند خود را از گناه حفظ كند در واقع وفای به شوهر و خدا را نگه نداشته است. بنابراین این خانم در این جا باید از شوهر جدا شود و با نگه داشتن عده به ازدواج دیگری درآید. این آزادی انتخاب را خدا به زن داده و به او تكلیف نكرده كه باید به هر جان كندنی است هم با شوهرت باشی و هم خودت را از گناه حفظ كنی.
پس اگر امر دائر مدار گناه و جدایی شود، جدایی مقدم است.
پی نوشت:
1. مستفاد از تحریرالوسیله ،ج2،کتاب النکاح
برگرفته از: طلبه پاسخگو