شیخ صدوق علیه الرحمه در كتاب عيون اخبار الرضا (علیه السلام) روایت کرده است كه بزاز نيشابوري گفت:
«بين من و حميدبن قحطبه معامله اي بود وقتي از مسافرت مراجعه نمودم مرا احضار كرد با لباس مسافرت به ديدنش رفتم، وقتِ ظهر ماه مبارک رمضان بود، بر او وارد شدم، طشت و ابريق آوردند و به من هم امركرد كه دستهايم را بشويم و من هم شستم و فراموش كردم كه ماه مبارک رمضان است و روزه دار هستم، چون طعام حاضر كردند، متذكر شدم و عقب نشستم. حميد گفت: چرا ناهار نميخوري؟ گفتم: اي امير ماه مبارک رمضان است و من مريض نيستم و عذر ديگري هم براي افطار ندارم و شايد امير عذري دارد. پس گريه كرد و گفت: من هم عذري ندارم و مريض نيستم، آنگاه اشكش جاري شد .
پس از فراغت از طعام سبب گريه اش را از او پرسيدم، گفت:كسي كه شصت نفر از اولاد رسول خدا را كشته باشد، روزه و نماز، او را چه نفعي است؟و من يقين دارم كه در آتش مخلد هستم و لذا ماه رمضان را روزه نمي گيرم .
روايت شده كه پس از ورود حضرت علي بن موسي الرضا(علیه آلاف التحیة و الثناء) به خراسان، عبدالله نيشابوري داستان حمید بن قحطبه و يأس او را از رحمت پروردگار عالم براي حضرت نقل نمود، فرمود: «واي بر او، آن يأسي كه حميد از رحمت الهي داشت، گناهش از قتل آن شصت نفر علوي بيشتر است».
حضرت یوسف بعد از آزادی از زندان وقتی زلیخا را دید و شناخت گفت: حالت چطور است؟ پاسخ داد:
«الحمد لله الذي جعل العبيد ملوكا بطاعته و الحمد لله الذي جعل الملوك عبيدا بمعصيته[1].خدایی را سپاس، که بردگان(یوسف) را به خاطر اطاعت از فرمانش پادشاه کرد و پادشاهان(زلیخا) را به خاطر نافرمانی و معصیتش برده ساخت.»
این سخن زلیخا بعد از این همه سختی معنای جزء شکرگزاری و امید به خدا ندارد و نتیجه امید به خدا، رسیدن به خواسته ی کهنه و قدیمیش بود.
هر کس یارب و یا الله بگوید، بی جواب نمی ماند.پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «یقینا، خدای متعال با حیا و بزرگوار است. وقتی بنده ای دست های خود را به سوی او بلند کرد، شرم دارد که آن را خالی باز گرداند، جزء این که خیری به او عطا کند»[2].
امام صادق علیه السلام در جواب سوالی فرمودند:«هر شخصی برای خود شیطان و فرشته ای دارد.هرگاه خوشحال باشد، برای این است که فرشته به او نزدیک شده است و اگر غمگین شود، این از نزدیک شدن شیطان به اوست»[3].تمام مثبت اندیشی و مثبت نگری از فرشته است و تمام منفی اندیشی و منفی نگری از شیطان است.
خواهر گرامی:
بنابر گفته های خودتان تاکنون همیشه شکر گزار خدا بودید و درهمه حال به خدا امید و توکل داشته اید و این نکته ی بسیار مهم و ارزشمندی است و به طور قطع و یقین، همین، باعث شده است که همیشه در زندگی پیشرفت داشته اید.
با توجه به آموزه های دینی که در بالا مختصری ذکر شد لذا نکاتی از باب تجربه خدمتتان عرض می نمایم:
1.همیشه دعاهایتان در بین صلوات قرار گیرد.
2.فراز دعای کمیل « الهی و ربی من لی غیرک، خدایا و پروردگارم غیر تو کسی را ندارم» را همیشه تکرار کنید.
3.درخواست دعا از والدین کنید و به نیابت از آنها کارهای خیر کنید.
4.حلالیت طلبیدن و رد مظالم خیلی تاکید شده است.
5.با رعایت شئونات اسلامی و وقار و متانت که همیشه دارید، سعی کنید در مجالس خصوصی زنانه، محافل عمومی و هر جای که مناسب تشخیص دادید ،حضور پیدا کنید و تعامل داشته باشید.در ضمن خود را به افراد امین و معتمد که دارای مقبولیت هستند( روحانی مسجد یا محل کار ،اساتید متعهد و متشرع و ...) معرفی کنید و خودتان را در معرض معرفی خواستگار با شرایط مناسب و دست یافتنی ( غیر آرمانی و ایده آل گرایی) قرار دهید. البته موقعیت شناسی هنری است که هر دختر زرنگ برای جذب همسر باید داشته باشد( هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد).
6.لازم به ذکر است که اگر شما مصمم هستید و واقعا قصد حل مشکل دارید، تکالیفی که بیان شده را با توکل به خدا انجام دهید و انشاالله یقینا نتیجه بخش خواهد بود و در پایان توصیه اکید به مشاوره حضوری با روانشناس بالینی می نماییم.
پی نوشت ها:
[1].الامالی للطوسی،ص456
[2].مجمع البحرین،ج1،ص113
[3].علل الشرایع،ج1،ص93
برگرفته از: گروه اینترنتی رهروان ولایت