ذکر چند نکته به عنوان مقدمه:
۱)همه فقهای شیعه سگ و خوک را از نجاسات می دانند.در مذاهب اسلامی نیز تنها گروهی که سگ را نجس نمی دانند مالکی ها (یکی از فرق اهل سنت) هستند.(البته آنها با اینکه سگ را نجس نمی دانند اما از روی تعبد ظرفی که سگ لیسیده را هفت بار می شویند.)
۲)در نجاست سگ فرقی بین انواع آن وجود ندارد و حکم همه آنها یکی است.
۳)فهم و استخراج احکام یک امر تخصصی است و مانند هر امر تخصصی دیگر تنها توسط متخصص انجام می پذیرد.(یک مثال رایج:همانطور که شما به پزشک اعتماد دارید و از او نمی پرسید "چرا این قرص رو بخورم و آن را نخورم؟"،در این مسائل هم باید به مجتهدی که سالها به تحصیل در این حوزه پرداخته اعتماد نمود.)
۴)ناقص بودن علم انسان ها و آگاه نبودن بشر از علل نهفته دراحکام
چون احکام از منبع علم و حکمت الهی که حد و نهایتی ندارد و انسان و همه چیز را او خلق نموده و به تأثیر و تأثر هر ارتباطی آگاه میباشد صادر شده است، چرایی یا علت یک حکم به یک یا دو موضوع بر نمیگردد که اگر انسان آن را کشف کرد، بگوید همه علل را فهمیدم و اگر احیاناً آن را برطرف نمود، مدعی شود که پس دیگر این حکم جایگاه و ضرورتی ندارد.
۵)تفاوت بین "نجس" بودن با "کثیف" بودن
«نجس» بودن با کثیف بودن یا میکروب داشتن متفاوت است.چنان چه آب روانی که رنگ و بوی آن تغییر نکرده باشد، پاک است، اما تمیز نیست و نوشیدن آن به لحاظ بهداشت و سلامت جایز نمیباشد. و یا الکل خود از بین برندهی میکروب است، ولی پاک نیست.
«نجس» که گاهی با واژهی «رجس» به معنای پلیدی از آن یاد میشود، در اصطلاح فقهی به چیزی میگویند که به لحاظ ظاهر و نیز باطن زیانبار و خطر ساز است، خواه ضرر آن متوجه ظاهر انسان (بدن) گردد و یا متوجه امور و جبنهی غیر مادی، مانند: روحی، روانی، اخلاقی و ... و یا هر دو(چنان چه خداوند متعال در قرآن کریم مشرکین را نیز «نجس» قلمداد مینماید و نزدیک شدن آنان به مسجدالحرام (کعبه) را ممنوع اعلام میدارد)
در مورد علت نجس بودن سگ و خوک:
۱)وجود روایات متعدد و صحیح
درباره نجس بودن خوک و سگ روایات مستند و صحیح بسیاری که منبع فقه میباشند وجود دارد که به عنوان نمونه به ذکر چند روایت بسنده میگردد:
از امام صادق (ع) دربارۀ سگ سؤال شد. آن حضرت فرمودند: نجس است. آب نیم خوردۀ سگ را دور بریزید و با آن وضو نگیرید، ظرف آب را ابتدا با خاک و سپس با آب بشویید. (وسائل الشیعه، ج ۳، باب نجاست کلب، ص ۴۱۵ – ۴۱۸ و باب نجاست خنزیر، ص ۴۱۸- ۴۱۹)
از امام صادق(ع) درباره گوشت سگ سؤال شد، فرمودند از حیوانات مسخ شده است، عرضه داشتم حرام است، فرمود: نجس است و این کلمه را سه بار تکرار فرمود.»
در روایت دیگر نیز از آن حضرت وارد شده است که فرمودند: «إنه رجس نجس، سگ پلید و نجس می باشد.»
۲)عامل بیماری بودن
در مورد خوک:
_بیماری لادرری در کشورهائی که (مثل آلمان و آمریکا) گوشت خوک زیاد مصرف میشود مبتلای بسیاری دارد
– بیماریهای معدوی به خاطر دیر هضم بودن
– وجود سمی که در اصطلاح علمی آنرا بوتولیسم مینامند
_بیماری که از کرم تریکین حاصل میگردد و به نام تریکیوز مشهور است (این بیماری در کشورهایی چون آلمان بسیار و در کشورهای اسلامی اصلاً دیده نشده است)
– بیماری دشواری مضغ، بلع و تنفس
– روماتیسم، کوفتگی عضلات و نوعی بیماری عضلانی که موجب مرگ ظرف مدت ۵ روز میگردد
_و ...
در مورد سگ:
در مورد سگ نیز ضمن تثبیت موجبات بیماریهایی چون: جرب ، کچلی و امراض جلدی که در اثر قارچها به وجود می آید ،هاری و بالاتر از همه بیماری کرم کدوی سگ ، انتقال انواع شپشها از سگ به انسان ، سرایت سل و غیره، ثابت شده است که حتی بیماریهای سگ به انسان منتقل میگردد.
در آب دهان سگ میکروبهایی وجود دارد که (چنانچه در احکام اسلامی بیان شده است) به جز با خاک مال کردن از بین نمیرود.
۳)تاثیر خوراکی ها بر انسان
دانشمندان با انجام آزمایشات فراوان (و به ویژه با گوشت مرغ) دریافتند که «گوشت هر حیوانی، طینت آن حیوان را به خورنده منتقل مینماید». و بدیهی است که طینت حیوان قابل از بین بردن نیست، چرا که خلقتش بر این اساس است و نقش آن نیز در عالم خلقت و اکوسیستم و آن چه میکند نیز بر اساس همین طینت است.
پیامبر اکرم (ص)(به رغم منع اسلام از ترک خوردن گوشت)، حتی درباره گوشت حلال نیز میفرماید: «شکم خود را قبرستان لاشه حیوانات نکنید».(امروزه علم پزشکی و تغذیه نیز ضمن آن که ترک خوردن گوشت را جایز نمیداند، زیاده روی در آن را نیز مضر بر شمرده است.)
۴)تاثیرات غیر فیزیکی
آن چه بیان شد، فقط مضرات فیزیکی یا جسمی حیوانات حرام یا نجسی مانند سگ و خوک بود اما مضرات روحی، روانی، اخلاقی و ... به مراتب بیشتر است.
_اولین ضرر و زیان روحی، روانی و معنوی به خاطر سبک شمردن و یا نادیده گرفتن حکم خدا و ترجیح محبت غیر (آن هم محبت «سگ و خوک»)به محبت عبادت و اطاعت پروردگار منان متوجه انسان میشود.
_انس گرفتن با حیوان به جای انسان
یکی از صفات خوب سگ وفادار بودن و فرمانبردار بودن اوست.همین صفات سبب مساعدت زمینه برای انس میگردد و این انس و صمیمت،ممکن است انسان را نه تنها از دیگر انسان ها بلکه حتی از نزدیک ترین عزیزانش دور سازد.
بسیاری از آلمانیها می گویند: «ما سگمان را بیشتر از خانواده خود دوست داریم، چرا که آنها میروند، اما این میماند» لذا، تنها مونس، همدم، همراز، یار وفادار و محبوب یک آلمانی (و بسیاری دیگر در آمریکا و اورپا)، یک سگ است!
(حتی کار به جایی رسیده که بعضی از این افراد با سگ خود ازدواج می کنند!)
حال از چنین انسانی در زمینهی رشد و بروز استعدادهای انسانی، اخلاقی، اجتماعی و ... چه انتظاری میرود؟
توصیه در پایان:
در خاتمه باید دقت کنیم که اگر نسبت به چیزی که حرام، معصیت، نجس و... اعلام شده و به دوری یا پرهیز آن توصیه شدهایم علاقهای در خود احساس کردیم(همواره انسان به چیزی که ازش منع شده،جذب شده)،نباید به دنبال راهکاری باشیم که به نوعی آن را حلال نماییم و یا چون راهکاری پیدا نکردیم، آیات، احادیث، روایات و احکام را مردود یا مشتبه بخوانیم.
ریشهی همهی انحرافات از همین محبتهای ساده و بیارزش و راهکارهای اشتباه آغاز میگردد.
همهی امتحان خدا، نسبت به چیزهایی است که ما به آن علاقه پیدا میکنیم، نه آن چه ذاتاً بدمان میآید و یا از آن متنفریم. لذا اگر حکم خدا را ترجیح دادیم، یک درجه رشد میکنیم و به کمال و انسانیت تمام نزدیکتر میشویم..
مهم این است که میتوانیم امر خدا را ترجیح دهیم و در ارتباط با آن چه به آن علاقه داریم، چارچوبهای را رعایت کنیم، یا خیر, نفس بر ما غلبه دارد.
برگرفته از: افکارنیوز